به چشم هایم نگاه کن، آن گاه دروغ بگو! به قلم معجزه شرقی
پارت سی
زمان ارسال : ۲۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
_ سلام!
بالاخره نگاهم کرد، چند لحظه به من خیره شد:
_ سلام...بشین!
روی صندلی نشستم، دوست داشتم تمام حرفهای حداد را فراموش کنم و سکوت کنم؛ سکوت کنم و بگذارم ایوب برایم بگوید، دوست داشتم همه چیز تمام شود؛ همه چیز تمام شود و دوباره آ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سارای
00واقعا برای منم سواله چرا حداد این همه پیله است رو مخه